سفارش تبلیغ
صبا ویژن
الف
دوشنبه 93 اسفند 4 :: 6:9 عصر ::  نویسنده : الف.الف

م.ه این روزها با وثیقه‌ای 100 هزار میلیاردی آزاد است؛ وثیقه‌ای که بر طبق اظهارات وکیل مدافع وی، 8 واحد آپارتمان است در دزاشیب. خواندن روایت محمود علیزاده طباطبایی از این اتفاق خالی از لطف نیست: "آقای هاشمی در دزاشیب و در سال‏های قبل از انقلاب یک منزل بزرگ خریده بودند و این خانه در طی سال‏های 56 و 57 محل تشکیل جلسات انقلاب بود. این خانه را بعد از انقلاب آقای هاشمی به فرزندانشان دادند که هر یک از آنها هم برای خود آپارتمانی در آن مجموعه ساختند و مجموعا آنجا 8 دستگاه آپارتمان است. ما سند این ملک را در اختیار کارشناس گذاشتیم و کارشناس هم آنجا را ارزیابی کرد و بعد هم سند آنجا را به بازپرس ارائه دادیم و بازپرس هم پذیرفت و سند را به عنوان وثیقه توقیف کرد "




موضوع مطلب :
دوشنبه 93 اسفند 4 :: 6:8 عصر ::  نویسنده : الف.الف

پرونده جنجالی «م.ه»، در حال ورود به ایستگاه‌ پایانی خود است. دادگاه او که به ریاست قاضی مقیسه برگزار می‌شود، روز دوشنبه گذشته، آخرین جلسه خود را برای استماع آخرین دفاعیات برگزار کرد و پس از این مرحله، دادگاه وارد فرایند صدور حکم خواهد شد.

پرونده ای 20 جلدی با نزدیک به 6000 برگ مدرک؛ به انضمام گزارش 79 پوشه‌ای سازمان بازرسی کل کشور شامل 10314 برگ و 4 زونکن از اسناد سازمان بهینه سازی سوخت و همچنین 2 زونکن مدرک از استات اویل و پتروپارس که از سوی مدیریت امور حقوقی شرکت ملی نفت ایران ارائه شده تنها بخشی از مدارک مربوط به فساد اقتصادی م.ه است!

اگر تمامی این مدارک که نزدیک به 17500 برگه است را در کنار اسناد دیگری همچون اعترافات متهمان فتنه 88، مدارک کشف شده از "ساختمان هیأت امنای دانشگاه آزاد"، مدارک کشف شده از "انتشارات ذره" و دست آخر گزارش‌های محرمانه وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران درباره م.ه، قرار بدهیم به پرونده 20 هزار برگه ای می‌رسیم که بی‌گمان یکی از بزرگترین پرونده‌های قضایی روی کره زمین در تمام اعصار بشریت است! تازه باید به تمامی این پرونده‌ها چند فایل صوتی مکالمه م.ه و عناصر ضدانقلاب (همچون نیک‌آهنگ کوثر و ...) که در فضای مجازی منتشر شده را نیز اضافه کرد؛ فایل‌هایی که توسط خود ضدانقلاب منتشر شده است!




موضوع مطلب :
دوشنبه 93 اسفند 4 :: 5:26 عصر ::  نویسنده : الف.الف


در کتاب گرانسنگ الکافی اثر شیخ کلینی آمده است: محمدبن ‌جحرش می‌گوید حکیمه دختر امام موسی کاظم(ع) به من گفت دیدم امام رضا(ع) بر درِ انبار هیزم ایستاده، آهسته با کسی سخن می‌گوید و من هیچ‌کس را نمی‌بینم. گفتم: «آقای من، با که آهسته سخن می‌گویید؟» فرمود: «ابن‌عامر زهرایی (از جنّیان) است. آمده از من سؤال کند و دردش را به من بگوید.» گفتم: «آقای من! دوست دارم صدایش را بشنوم.» فرمود: «اگر صدایش را بشنوی، یک‌سال تب می‌کنی.» گفتم: «آقای من! دوست دارم بشنوم.» فرمود: «بشنو.» در این حال، من صدایی شبیه سوت شنیدم، تب به سراغم آمد و یک‌سال تب کردم.

در کتاب دلایل‌الامامه نیز آمده است: هیثم‌بن ‌واقد گوید در خراسان نزد امام رضا(ع) بودم. عباس، دربان ایشان، بود. امام مرا نزد خود خواند. پیرمردی یک چشمی در حضورش بود و سؤال می‌کرد. پیرمرد خارج شد. امام به من فرمود: «پیرمرد را نزد من برگردان.» پیش دربان رفتم، گفت: «هیچ‌کس از اینجا بیرون نرفت.» امام رضا(ع) فرمود: «آن پیرمرد را می‎شناسی؟» گفتم: «نه.» فرمود: «او مردی از جن است که سؤال‌هایی از من پرسید و از جمله سؤال‌هایش این بود که دو نوزاد دوقلو به هم چسبیده به دنیا آمده‌اند که یکی‌شان مرده، با او چه باید کرد؟» گفتم: «باید نوزاد مرده را از زنده بُرید و جدا کرد.»
منبع: کتاب مستدرک عوالم‌العلوم، محقق: آیت‌الله سید محمدباقر موحد ابطحی اصفهانی، انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا




موضوع مطلب :
دوشنبه 93 اسفند 4 :: 12:3 عصر ::  نویسنده : الف.الف

 چه خبر از دل تو ؟
نفسش مثل نفسهای دل کوچک من میگیرد ؟ ؟
یا به یک خنده ی چشمان پر از ناز کسی میمیرد !
تو هم از غصه این قهر کمی دلگیری ؟
لحظه ای هم خبر از حال دل خسته ی من میگیری ؟
شود آیا که شبی
دل مغرور تو هم
فکر چشمان سیاه دگری را بکند
دست خالی ز وفایت روزی
قطره ای اشک ز چشمان ترم پاک کند
چه خبر از دل تو ؟
دانی آیا که در این کلبه ی درد
اندکی مهر تو بس بود ولی
دل بیرحم تو با این دل دیوانه چه کرد؟




موضوع مطلب :
<   1   2   3   4   
درباره وبلاگ

به مطالعات در حوزه دین خصوصااخلاق علاقه دارم .
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 54776




>